سیاست در رفتار / کشکول خاطرات قسمت سیزدهم …..
نباید اینگونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند

امام خامنهای حفظهالله:
نباید اینگونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند
و بقیه بر همان اساس موضعگیری کنند. این روش کارها را قفل خواهد کرد.
🚩رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما شما هم وظایفی دارید که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهید.

🔹یه روز از همکارم پرسیدم: چکار کردی که مشکلی با همسرت نداری؟
گفت:
“هرکاری راهی داره”
گفتم مثلا؟
گفت: “مثلا وقتی میخوام برم بیرون و خانومم میگه فلان چیزو بخر، نمیگم پول ندارم چون میدونم این جمله چالش برانگیزه فقط دست روی چشمم میذارم و میگم به روی چشم
وقتی هم که برمی گردم و خانوم سراغ خریدا شو میگیره، محکم روی زانوم می زنم و می گم دیدی یادم رفت استفاده از این دو عضو، یعنی چشم و زانو راز موفقیت منه”
🔸وقتی برگشتم خونه تصمیم گرفتم رفتار همکارمو الگو قرار بدهم و از چشم و زانو برای شیرین شدن زندگی استفاده کنم این الگو چند وقتی خوب جواب داد تا یک روز که برای تعمیر سیم سرپیچ لامپ، بالای چارپایه رفته بودم و از خانومم خواستم فیوز رو بکشه!
اون هم دست روی چشمش گذاشت و گفت:
“به روی چشم”
🔹رفت و من هم با خیال این که در خواستم اجرا شده، دست به کار تعمیر سیم شدم
که یکهو در اثر برق گرفتگی از اتاق با مغز به بیرون پرتاب شدم
🔸وقتی با حال زار به خانمم گفتم چرا فیوز رو نکشیدی؟ محکم روی زانوش زد و گفت: “وااااای دیدی یادم رفت”
🔻نتیجه: خیلی مواظب خانوما باشید، جلوشون فیلم بازی نکنید!
سریع دوزاریشون می افته شوخی ندارند.

معاویـــه،
توییـــــتر و تلگــــــرام نداشت!!
معاویه، توییتر و تلگرام نداشت، اما با جنگ روانیِ عمروعاص و رسانه هایش کاری کرد که اهل شام وقتی خبر شهادت علی در محراب عبادت را شنیدند،
میگفتند: مگر علی نماز هم میخواند!؟ معاویه نسلی را با دروغ و بغض علی(ع) تربیت کرد،
همانهایی که پس از عاشورا با ورود کاروان خاندان حسین(ع) به شهر شام فرزندان علی(ع) را کافر و خارجی می خواندند.
قدرت رسانه، آن هم رسانه ای که در خدمت خواص زیرک باشد از صدها لشکر بیشتر است.
✍ چرا شهید زینالدین حاضر نشد عکس دخترش را ببیند؟
نزدیکِ عملیات بود. میدونستم مهدی زینالدین دختردار شده.
یه روز دیدم سرِ پاکت از جیبشزده بیرون. پرسیدم: این چیه؟
گفت: عکس دخترمه…گفتم:
بده ببینم عکسش رو گفت: هنوز خودم ندیدمش…
پرسیدم: چرا؟!!! گفت:
الان وقتِ عملیاته ، میترسم مِهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه برا بعد از عملیات…
کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصر کاوه
🌷 خاطرهای از زندگی سردار شهید مهدی زینالدین
📚منبع: یادگاران۱۰ «کتاب شهید زینالدین» صفحه ۶۵